فداییهای سر تراشیده» شب از نیمه گذشته. ماه بر روی بقیع نور میپاشد، اما نور اصلی از پنج نفری است که کوچه کوچه را پیموده و به سمت بقیع میآیند. فاطمه بر ناقه نشسته و زینب، در جلوی او. علی افسار ناقه را گرفته و حسن و حسین در کنار او میآیند. عصرگاهی در ذهنش روایت میشود. علی با تک تک مردم مدینه صحبت کرد، آنها گفتند میدانند حق با علیست، آنگفتند شب هنگام، سر تراشیده میآیند برای آغاز قیام اما الان. رفیق احمق از امتحانات الهی است!
تقصیر تکنولوژی است
زندگی ات را قورت بده!
میآیند ,سر ,ناقه ,تراشیده ,علی ,تک ,سر تراشیده ,روایت میشود ,ذهنش روایت ,میشود علی ,در ذهنش
درباره این سایت